بشـری 27

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست

بشـری 27

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست

بایگانی

شهید علی خلیلی........

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

خاطره تکان دهنده از زبان دوست شهید علی خلیلی در آن حادثه تلخ

وقتی ضارب علی را با چاقو زد ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم، 
پیرمردی آمد وگفت: 
خوب شد؟ همین رو میخواستی؟ به تو چه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟
علی با صدای ضعیفی گفت: 
حاج آقا فکر کردم دختر شماست،من از ناموس شما دفاع کردم...

۹۴/۰۶/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
سیده گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی