عکس نوشت: تحویل پرواز
شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۵ ب.ظ
عکس نوشت: تحویل پرواز
زیر ایوانی از نگار ایستاده، دست بر روی سینه، سلام می دهد. چشم به حجمی از نور طلایی رنگ دوخته که در زیر آسمان آبی گسترده تر می شود.
کبوتری بال می زد، آرام و سبک از روی سرش پرواز می کند. نسیم جابه جا می شود. ثانیه ها تکان می خورند. لحظه ها را می تکاند. غبار بر می خیزد و دور می شود. ایستاده هنوز در جا پای دقایق آخر.
سال تمام می شود و کبوتر به دایره نور می رسد. رنجی از دل پر می زند و حزنی در آن حوالی می نشیند. از این حزن، غمی ندارد؛ حزن شیرینی ست. این را چشم های پرنده خوب می داند. حالا او همه حواسش را داده به پرنده. بال های نو در هوای نو باز می شوند. با این پرها، پر زدن در امتداد این نور، کار ساده تری خواهد بود. سال را می تکاند، خانه را. حالا او تحویل می شود.
متن: مینا چوپانی
عکاس: مسعود نوذری
زیر ایوانی از نگار ایستاده، دست بر روی سینه، سلام می دهد. چشم به حجمی از نور طلایی رنگ دوخته که در زیر آسمان آبی گسترده تر می شود.
کبوتری بال می زد، آرام و سبک از روی سرش پرواز می کند. نسیم جابه جا می شود. ثانیه ها تکان می خورند. لحظه ها را می تکاند. غبار بر می خیزد و دور می شود. ایستاده هنوز در جا پای دقایق آخر.
سال تمام می شود و کبوتر به دایره نور می رسد. رنجی از دل پر می زند و حزنی در آن حوالی می نشیند. از این حزن، غمی ندارد؛ حزن شیرینی ست. این را چشم های پرنده خوب می داند. حالا او همه حواسش را داده به پرنده. بال های نو در هوای نو باز می شوند. با این پرها، پر زدن در امتداد این نور، کار ساده تری خواهد بود. سال را می تکاند، خانه را. حالا او تحویل می شود.
متن: مینا چوپانی
عکاس: مسعود نوذری
۹۴/۰۶/۲۸